با دوستی همخانه بودم که شب و روز دم از مسائل مختلف مملکتی میزد و راهکار ارائه میداد. مثلا "ریشه" همه مشکلات ایرانیان را "گشادی" میدانست. هرچند بسیار سادهلوحانه و توهمتوطئهانگارانه است اگر بپنداریم که چنین مسائلی تکعاملی هستند. اما به هر روی شاید این هم برای خودش علتی باشد. این دوست محترم ما از آن دسته مردان حراف بیعمل بود. تا لنگ ظهر میخوابید و برای پرداخت سهم خودش از کرایه خانه همواره دچار مشکل بود. زمانی هم که با اعتراض من مواجه میشد، میفرمود که "رفتهام گشتهام، کار نیست!". در صورتی که هست، واقعا هست! دوستی در توییتر چند وقت پیش توییت جالبی داشت:
چند وقت پیش هم مقالهای میخواندم که خلاصهاش این بود، ما ایرانیها علاقهای به کار کردن نداریم. اصل مقاله از اینجا قابل ملاحظه است. مطلبی که در ادامه میآید نه شامل موارد تحلیلی از جانب محدا است و نه ارائه دهنده راهکاری از اینجانب و صرفا بازانتشار یک گزارش است. در ادامه به صورت تیتروار بخشهای جالب توجه آن مقاله را خواهید یافت.
- برای ایجاد هر فرصت شغلی در بخش صنعت، به حدود 300 میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است.
- مهمترین دلیل عدم توفیق دولت در ایجا اشتغال در دهههای اخیر (به زعم برخی)، حضور بیش از اندازه دولت در تمامی وجوه اقتصادی کشور است که اجازه نداده بخش خصوصی واقعی پا بگیرد و فرصتهای شغلی مناسب به وجود بیاورد.

- معضل بیکاری در کنار بحران آب یکی از چالشهای اساسی پیش روی ایرانیان است.
- نرخ بیکاری فعلی 12،6 درصد است در حالی که در برخی شهرها نرخ بیکاری به 60 درصد هم میرسد.
- بیکاری علت برخی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است و در صورت حل نشدن مشکلات عدیدهی دیگری نیز گریبانگیر ایرانیان خواهد شد.
- نرخ بیکاری شامل کسانی میشود که به دنبال کار میگردند ولی قادر به یافتن شغل نیستند.
- این تعریف شامل کسانی نمیشود که اصولا به دنبال کار کردن نیستند. برای این مهم نرخ مشارکت اقتصادی بیانگر عمق بحران است.
- بسیاری از ایرانیان وابسته به درآمدهای غیرمستقیم مثل دریافت اجارهبها و مستمریهای بازنشستگی هستند که این موضوع نرخ مشارکت اقتصادی را در ایران فاجعه بار میکند.
- پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی (یا نسبت اشتغال) در ایران، بخواهیم یا نخواهیم نشاندهنده آن است که ما ایرانیها چندان اهل کار کردن نیستیم.
- بالاتر بودن نرخ اشتغال در میان افرادی که مدارک دانشگاهی ندارند و بالا بودن نرخ بیکاری در میان دانشگاه-رفتهها هم نشاندهنده آن است که بیکاری در چنین شرایطی یک انتخاب است و نه جبر.